تحلیلگران تکنیکال سروکارشان با نمودار قیمت است و برایشان مهم است که در یک نگاه بتوانند اطلاعات زیادی از قیمت دارایی به دست بیاورند. یکی از رایجترین و پرکاربردترین نحوه نمایش قیمتها بر اساس نمودار شمعی یا کندل استیک است. منظورمان همان میلههای قرمز و سبزی است که معمولا در کانالها و شبکههای اجتماعی مختلف میبینید و روند قیمت یک رمزارز را مشخص میکنند. اما آیا میدانید چه اطلاعاتی را میتوانید از طریق این نمودارها کسب کنید؟ اگر دوست دارید این شمعهای مرموز و جذاب را بیشتر بشناسید و بتوانید با یک نگاه، نمودار یک ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگر را بخوانید، این مقاله از آکادمی گرانمایه بسیار به دردتان میخورد. در بخش اعظمی از این مقاله به الگوهای معروف نمودارهای شمعی نیز اشاره خواهیم کرد.
نمودار شمعی چیست؟
نمودار شمعی یا کندل استیک (Candlestick)، نوعی از نمودار قیمت است که تحلیلگران از آن بسیار استفاده میکنند. مزیت مهم این نمودارها این است که اطلاعات بسیار مهمی را در دل خود دارند و تحلیلگر با یک نگاه میتواند به دادههای مهمی دست پیدا کند.
هر کندل از دو بخش بدنه (Body) و فتیله یا سایه (Shadow/ Wick) تشکیل شده است. بدنه در حقیقت همان قسمتی است که با رنگ قرمز یا سبز (یا مشکی و سفید) مشخص میشود و سایه همان خطوطی است که از بالا و پایین بدنه بیرون میزند. در بخشهای بعدی توضیح میدهیم که هر کندل استیک از چه بخشهایی تشکیل شده است و چه اطلاعاتی را در اختیار کاربر قرار میدهد.
اگر به تازگی با ارز های دیجیتال و ترید و معامله گری آشنا شدید پیشنهاد میکنم به یکی از بهترین دوره پرایس اکشن در سطح اینترنت مراجعه کنید و این دوره را مطالعه کنید تا به درستی وارد مسیر معامله گری ارز های دیجیتال شوید.
تاریخچه پیدایش نمودارهای شمعی
مبدع نمودارهای شمعی، یک تاجر برنج بود. گفته میشود این تاجر ژاپنی که نامش مونههیسا هوما (Munehisa Homma) است، این نمودارها را در قرن ۱۸ ایجاد کرد. او برای ردیابی قیمتهای بازار و اطلاع از روند، از این شیوه استفاده میکرد. پس از گذشت سالهای طولانی، در سال ۱۹۹۱ شخصی به نام استیو نیسون (Steve Nison) کتابی با عنوان شیوههای نمودار کندل استیک ژاپنی (Japanese Candlestick Charting Techniques) منتشر کرد و در آن این نمودارها را شرح داد.
هر کندل استیک از چه بخشهایی تشکیل شده است؟
هر شمع در نمودار کندل استیک اطلاعات مهمی را در دل خود دارد. این اطلاعات همه از نوع قیمت هستند و در چهار گروه میتوان آنها را جای داد که عبارتاند از قیمت بازگشایی (Open Price)، قیمت بسته شدن (Close Price)، بیشترین قیمت (High Price) و کمترین قیمت (Low Price). پیش از توضیح این موارد، لازم است بدانید که نمودار شمعی میتواند در تایمفریمهای مختلفی بررسی شود. مثلا اگر تایم فریم انتخابی ما ۵ دقیقه است، هر یک عدد از استوانهها (شمعها) نشانگر پنج دقیقه هستند یا اگر تایم فریم ما یک ساعته باشد، هر شمع اطلاعات یک ساعت را نمایش میدهد.
Open Price
یکی از اطلاعاتی که از نمودارهای شمعی دستگیرمان میشود، قیمت باز شدن دارایی است. اگر کندل قرمز باشد، قیمت باز شدن، قسمت بالایی بدنه را تشکیل میدهد. اگر کندل سبز باشد، قیمت باز شدن در قسمت انتهایی بدنه شمع قرار میگیرد. اگر هم کندل دوجی باشد، قیمت باز شدن و بسته شدن اختلاف بسیار کمی با هم دارند و خیلی از مواقع بر هم منطبق خواهند بود.
Close Proce
قیمت بسته شدن، قیمتی است که نشان میدهد دارایی در تایم فریم مورد نظرمان، در چه سطحی بست شده است. اگر کندل نزولی و قرمز باشد، قیمت بسته شدن پایینتر از قیمت باز شدن قرار میگیرد و قسمت انتهایی بدنه را تشکیل میدهد. در کندلهای مثبت و سبز، قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن است و قسمت بالایی بدنه را ایجاد میکند.
High Price
در هر تایم فریم، یک کندل میتواند بیشترین قیمتی را که دارایی به آن رسیده است، نشان دهد. این قیمت از طریق سایههای کندل مشخص میشود. تفاوتی ندارد که کندل مثبت است یا منفی، در هر حال سایه بالایی نشاندهنده بیشترین قیمت دارایی در آن بازه زمانی است.
Low Price
سایه پایینی کندلها (فارغ از اینکه کندل قرمز است یا سبز)، کمترین قیمتی را نشان میدهد که دارایی در آن بازه زمانی ثبت کرده است.
رنگ کندل
کندلها یا مثبت هستند یا منفی. رنگ مثبت در نمودار کندل استیک با رنگ سبز یا سفید (شمع توخالی) نمایش داده میشود. اگر هم قیمت نزولی باشد، کندل قرمز یا سیاه (شمع توپر) است. اینها رنگهای پیشفرض و توافقشده هستند؛ اما خودتان در تنظیمات هر پلتفرمی که میخواهید با آن کار کنید، میتوانید مشخص کنید که کندلهای مثبت با چه رنگی نمایش داده شوند و کندلهای منفی چه رنگی باشند.
معروف ترین الگو های کندل استیک
وقتی چند کندل پشت سر هم روی نمودار ظاهر میشوند، ممکن است با توجه به شرایطی خاص، یک الگوی معروف تشکیل شود. در این بخش نگاهی به معروفترین الگوهای کندل استیک و ویژگیهای آنها میاندازیم و توضیح میدهیم که تشکیل هر کدام از این الگوها، چه معنایی دارد.
الگوی مارابوزو (Marubozu)
مارابوزو یکی از الگوهای شمعی است که با توجه به آن میتوان روند آینده قیمت را پیشبینی کرد. ویژگی اصلی که برای این کندل باید بیان کرد، این است که معمولا سایه ندارد یا اگر هم سایهای داشته باشد، بسیار کوچک است. در این الگو کندل بدنهای قوی و بلند دارد. کندلهای مارابوزو میتوانند صعودی یا نزولی باشند. وقتی رنگ کندل سبز است، از صعودی بودن قیمت مطلع میشویم و میفهمیم که خریداران بر فروشندگان برتری دارند. اگر هم رنگ کندل قرمز بود، این امر نشانگر روند نزولی دارایی است و از برتری فروشندگان خبردار میشویم. هرچه بدنه کندل بلندتر باشد، قدرتمندی آن را نشان میدهد.
این الگو از جمله الگوهای تککندلی است که تشخیص آن هم کار چندان دشواری نیست. از آنجا که نمیتوان به تنهایی با مشاهده یک کندل تصمیم گرفت، بهتر است از ابزارهای دیگری برای تایید روند کمک بگیرید که مبادا در این میان متضرر شوید. معمولا نمیتوان با مشاهده یک مارابوزوی صعودی نتیجه گرفت که رمزارز قرار است رشد بسیاری کند. به همین خاطر باید حتما به روند قبلی توجه کنید و فریب یک کندل را نخورید.
الگوی دوجی (Doji)
یکی دیگر از پرکاربردترین الگوهای نمودار شمعی، دوجی نام دارد. کندلهای دوجی از عدم اطمینان خبر میدهند و به معنای آن هستند که خریداران و فروشندگان در تصمیمگیری تردید دارند. در کندلهای دوجی بدنه بسیار کوچک است (معمولا چیزی به نام بدنه در آنها وجود ندارد) و در حقیقت چیزی شبیه به یک خط است. در این کندلها شاهد سایههای بسیار بلندی هستیم که نشانگر نوسان در کمترین و بیشترین قیمت دارایی هستند. بسته به همین قیمتها، کندل استیک دوجی میتواند خود شامل دوجی ستارهای یا استاندارد، دوجی پایهبلند (یا صلیب)، دوجی سنجاقک، دوجی سنگ قبر یا دوجی ۴ قیمت باشد.
الگوی دوجی در کندل استیکها زمانی شکل میگیرد که قیمت باز شدن و بسته شدن در یک سطح باشد. در این شرایط بازار سمت مشخصی ندارد و قدرت خریداران و فروشندگان در یک سطح است. معمولا زمانی که یک روند قدرتمند داریم، مشاهده این کندل میتواند یک علامت هشدار باشد و بهتر است در این زمان کمی احتیاط را چاشنی کار خود کنید. از این کندل معمولا به عنوان نشانهای برای تغییر جهت روند یاد میشود.
الگوی دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji)
در نمودار شمعی دوجی سنجاقک سایه بالایی نداریم و الگو متشکل از بدنه و سایه پایینی است. این کندل نشان میدهد که قیمت بسته شدن با بیشترین قیمت تفاوتی ندارد. سایه این کندل از تلاش فروشندگان برای پایین آوردن قیمت خبر میدهد، اما در نهایت این خریداران بودهاند که موفق شدهاند قیمت را در بالاترین سطح نگه دارند. الگوی دوجی سنجاقک معمولا برای تشخیص تغییر روند به کار میرود؛ به این ترتیب که اگر روند قیمت نزولی باشد، مشاهده این کندل در انتهای روند، میتواند نشانهای برای تغییر روند و افزایش قیمت باشد. از طرف دیگر مشاهده این الگو در انتهای روند صعودی، معمولا به عنوان سیگنالی برای اصلاح قیمت تلقی میشود. طبق نظر تحلیلگران، تشکیل یک دوجی سنجاقک در انتهای روند نزولی، معتبرتر است و بیشتر میتوان روی آن حساب کرد.
توجه کنید که برای تشکیل این الگو، حتما باید سایه پایینی بلند باشد و سایه بالایی یا نباید وجود داشته باشد یا اگر هم وجود دارد، بسیار بسیار کوچک باشد. از لحاظ ظاهری این الگو به حرف T انگلیسی شباهت دارد. بدیهی است که بلندتر بودن سایه پایینی، از قدرت و اعتبار بیشتر الگو خبر میدهد.
الگوی دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)
الگوی دوجی سنگ قبر دقیقا برعکس الگوی دوجی سنجاقک است؛ یعنی این کندل از بدنه و سایه بالایی تشکیل شده است و خبری از سایه پایینی در آن نیست و ظاهری شبیه به T برعکس دارد. از همینجا میتوان فهمید که تشکیل این الگو، به این معناست که در نهایت فروشندگان موفق شدهاند قیمت را به پایینترین سطح برسانند. این الگو هم مانند دوجی سنجاقک، نشانهای برای بازگشت روند است. اگر در انتهای یک روند صعودی دوجی سنگ قبر را دیدید، میتوانید منتظر کاهش قیمت باشید. البته ممکن است این الگو را در روند نزولی هم ببینید که در آن صورت احتمالا منجر به برگشت روند میشود؛ اما معمولا الگوی دوجی سنگ قبر در روندهای صعودی از اعتبار بیشتری برخوردار است و بیشتر میتوان به آن استناد کرد.
الگوی ستاره (Star)
الگوی ستاره معمولا پس از یک کندل با بدنهای نسبتا بزرگ تشکیل میشود و خودش بدنهای کوچک دارد. این کندل کوچک دومی، معمولا به دنبال ایجاد یک گپ قیمتی در دارایی تشکیل میشود. در اینجا هم کندلی با بدنه کوچک نشان از تردید خریداران و فروشندگان دارد. کندل سوم هم مجددا بدنهای بزرگ دارد که البته رنگ آن با کندل اولی متفاوت است. پس مشخص است که این الگو از سه کندل تشکیل میشود که کندل میانی یک شمع دوجی (یا کندل کوچکی مشابه آن) است و دو طرف آن، دو کندل در رنگهای متفاوت دیده میشود. پس این سه شمع در کنار هم خبر از تغییر روند میدهند. این الگو هم خود به چند الگوی دیگر از جمله ستاره صبحگاهی، ستاره شامگاهی و ستاره دنبالهدار تقسیم میشود.
الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
الگوی کندل استیک ستاره صبحگاهی، در پایان روند نزولی و پس از یک کندل قرمز ظاهر میشود. پس از تشکیل کندل کوچک دوم، لازم است که یک کندل سبز قدرتمند داشته باشیم. همچنین باید میان کندل اول و دوم هم شاهد وجود یک گپ باشیم. در غیر اینصورت الگو تایید نمیشود و نامعتبر است. اگر این شروط برقرار باشند، میتوان انتظار تغییر روند نزولی به صعودی را داشت. به همین خاطر است که ستاره صبحگاهی در دسته الگوهای صعودی قرار میگیرد. توجه کنید که کندل میانی میتواند سبز یا قرمز باشد و در هر دو صورت اگر سایر شرایط برقرار باشد، میتوان آن را معتبر دانست.
الگوی ستاره شامگاهی (Evening Star)
ستاره شامگاهی دقیقا برعکس الگوی ستاره صبحگاهی است؛ پس در انتهای روندهای صعودی ظاهر میشود. به این ترتیب اگر پس از یک کندل سبز قدرتمند، یک کندل کوچک مشاهده کردید و کندل سوم هم رنگی مخالف کندل اول داشت (یعنی قرمز و نزولی بود)، آنگاه میتوان انتظار تغییر روند و کاهش قیمت را داشت. از این رو الگوی ستاره شامگاهی یک الگوی نزولی محسوب میشود. در اینجا هم رنگ کندل میانی تاثیری در اعتبار یا عدم اعتبار الگو ندارد و مهم نیست.
الگوی ستاره دنبالهدار (Shooting Star)
سومین نوع از الگوی ستاره، کندل استیک ستاره دنبالهدار نام دارد. این الگو از تغییر روند خبر میدهد و در پایان روندهای صعودی ظاهر میشود. با مشاهده این الگو از قدرت گرفتن خرسها مطلع میشویم و باید منتظر کاهش قیمت باشیم. این الگو از یک بدنه کوچک با سایه بالایی تشکیل شده است و فاقد سایه پایینی است. البته اگر سایه پایینی کوچک باشد، میتوان آن را نادیده گرفت و باز هم الگو را معتبر دانست. رنگ این کندل هم میتواند قرمز باشد و هم سبز. در هر دو حالت ظاهر آن همان چیزی است که بیان کردیم. برای تشخیص این الگو باید به کندلهای قبلی نگاه کنید. معمولا پیش از تشکیل الگوی ستاره دنبالهدار چند کندل سبز قدرتمند ایجاد و سپس به احتمال فراوان روند نزولی آغاز میشود.
الگوی فرفره (Spinning Top)
الگوی کندل استیک بعدی، فرفره نام دارد. این الگو مثل الگوی دوجی از یک بدنه کوچک تشکیل شده است و سایههای بلند بالا و پایین دارد که اندازه آنها تقریبا با هم برابر است؛ منتهی بدنه این الگو از دوجی بزرگتر است. مشاهده سایههای بالا و پایینی بزرگ در هر الگویی نشان از تردید و سردرگمی خریداران و فروشندگان دارد. اگر چنین الگویی را در نمودار یک دارایی ببینید، میتوانید آن را نشانهای برای تضعیف قدرت روند و تغییر آن در نظر بگیرید.
اگر الگوی فرفره در انتهای روند نزولی شکل بگیرد، احتمال تضعیف قدرت روند نزولی و افزایش قیمت وجود دارد. اگر هم این الگو را در انتهای روند صعودی دیدید، احتمال ریزش قیمت را در نظر داشته باشید.
الگوی چکش (Hammer)
چکش هم یکی دیگر از الگوهای بسیار معروف و محبوب میان تحلیلگران است. الگوی شمعی چکش بدنهای نسبتا کوچک دارد و سایه پایینی آن بسیار بلند است. این الگو ممکن است سایه بالایی نداشته باشد یا در صورت وجود، طول آن بسیار کوتاه خواهد بود. معمولا الگوی چکش در روندهای نزولی ظاهر میشود و احتمال برگشت روند را سیگنال میکند. رنگ این الگو مهم نیست؛ اما معمولا کندل چکش سبز در پایان یک روند نزولی، از اعتبار بیشتری برای تغییر روند برخوردار است. همچنین پس از تشکیل این کندل، باید شمعهای بعدی صعودی و قدرتمند باشند.
الگوی کندل استیک چکش، یک نوع دیگر هم دارد که به چکش معکوس یا وارونه معروف است. در این الگو سایه بالایی بسیار بلند است؛ بدنه همچنان کوچک است و سایه پایینی یا وجود ندارد یا بسیار کوتاه است. این الگو نیز مانند الگوی چکش، در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد و میتوان آن را نشانهای برای بازگشت روند دانست.
الگوی مرد حلقآویز (Hanging Man)
این الگو بسیار به الگوی چکش شبیه است و خیلیها ممکن است آنها را با هم اشتباه بگیرند. از لحاظ ظاهری این الگو هم مثل چکش، بدنهای بسیار کوچک دارد و سایه پایینی آن بسیار بلند است. تفاوت این الگو با الگوی چکش این است که قبل از شکلگیریاش، شاهد یک روند صعودی هستیم. با مشاهده این الگو میتوان احتمال تغییر روند و کاهش قیمت را در نظر گرفت. سایر مواردی که در مورد الگوی چکش گفته شد، در مورد این الگو هم صدق میکند.
الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
سه کلاغ سیاه نام یکی دیگر از الگوهای شمعی است که با دیدن آن میتوان احتمال تغییر روند را پررنگ دانست. از نام این الگو هم میتوان فهمید که از سه شمع متوالی تشکیل شده است. این الگو معمولا در روند صعودی ظاهر میشود و رنگ هر سه کندل در آن قرمز است. این سه کندل پشت سر هم باید حالت نزولی داشته باشند. برای اینکه مطمئن شوید الگوی تشکیلشده الگوی سه کلاغ سیاه است، باید مطمئن باشید که هر سه شمع قرمز باشند؛ شمع میانی باید از شمع اول قدرتمندتر باشد و شمع سوم هم باید همین ویژگی را داشته باشد. اگر شمع سوم سایهای بلند داشته باشد، الگو از درجه اعتبار ساقط میشود.
الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers)
الگوی شمعی سه سرباز سفید، برعکس الگوی قبلی است. اینجا سه کندل سبز پشت سر هم داریم که نشان از پایان یافتن روند نزولی قبلی و شروع یک روند صعودی دارند. این الگو با نام سه کلاغ سفید نیز شناخته میشود. هر سه شمع باید سبز باشند و بدنه شمع دوم و سوم باید قدرتمند باشند. همچنین شمع سوم نباید سایه بلندی داشته باشد. هرچه بدنه شمعهای جدید از شمعهای قبلی بزرگتر باشد، قدرت و اعتبار الگو بیشتر خواهد شد. افزایش عاملی مانند حجم معاملات هم به اعتبار بیشتر الگو کمک میکند.
الگوی اینگالفینگ یا پوشاننده (Engulfing)
آخرین الگویی که در این مطلب به آن میپردازیم، الگوی پوشاننده نام دارد. با مشاهده این الگو میتوان دریافت که احتمال تغییر روند نزولی به صعودی یا برعکس وجود دارد. الگوی پوشاننده از دو کندل متوالی تشکیل میشود. بدنه شمع دوم باید آنقدر بزرگ باشد که بدنه شمع اول را بپوشاند. به این نکته توجه کنید که رنگ دو کندل باید با هم متضاد باشد. به این ترتیب اگر در پایان یک روند نزولی باشیم، کندل اول قرمز و کندل دوم سبز خواهد بود و نشان از شروع روند صعودی دارد. اگر هم در پایان روند صعودی باشیم و کندل دوم قرمز باشد، میتوان انتظار شروع روند نزولی و کاهش قیمت را داشت.
آیا می توان به کمک الگو های کندل استیک ترید کرد؟
معمولا الگوهای کندل استیک را نمیتوان اساس و مبنای تصمیمهای معاملاتی در نظر گرفت. زمانی که هریک از الگوهای شمعی را مشاهده کردید، باید با کمک اندیکاتورهای دیگر یا خط روند یا با توجه به سطوح حمایت و مقاومت، باید از وضعیت حرکت قیمت مطمئن شوید. همیشه بهتر است در هنگام مشاهده هر یک از الگوهای کندل استیک، دنبال تاییدیه گرفتن باشید و با دیدن یک الگو، سریع نتیجهگیری و اقدام نکنید. استفاده از اندیکاتورهایی مثل RSI میتواند کمککننده باشد. برای آموزش نحوه درست ترسیم خط روند به مقاله خط روند چیست مراجعه کنید.
نباید به کندلها به تنهایی وزن و اهمیت بالایی دهید و از ساختار چارت غافل شوید. تشخیص روند صحیح و مومنتوم عوامل مهمی هستند که میتوانند برداشت شما را از الگوهای کندل استیک صحیحتر کنند. هرکدام از این الگوها میزان احتمال وقوع خاصی دارند و مواردی که در بالا بیان شد، درصد موفقیت یکسانی ندارند. ممکن است یک الگو در شرایطی کاملا صحیح از آب در بیاید و در مواقع دیگر نه. پس توجه به مسائلی مانند کانالها و سطوح فیبوناچی و غیره، میتواند اطمینان بیشتری به ما بدهد و به ما در تصمیمگیریهای بهتر کمک کند. در مقاله اندیکاتور مکدی چیست به طور کامل به مبحث نحوه ترید به کنک الگو های کندل استیک و اندیکاتور پرداخته ایم.
جمعبندی
نمودار کندل استیک یا شمعی روشی برای نمایش دادههای قیمتی داراییهای مختلف است. فرقی ندارد که مشغول بررسی چارت یک سهام هستید یا قیمت یک ارز دیجیتال را رصد میکنید. نمودارهای شمعی یکی از بهترین گزینههایی هستند که میتوانید از آنها برای آگاهی از وضعیت دارایی استفاده کنید. هر شمع از یک بدنه تشکیل شده است و خطوطی که از بالا و پایین بدنه خارج میشوند، سایه نامیده میشوند. بدنهها قیمت آغازی و پایانی را نمایش میدهند و سایهها نماینده بیشترین و کمترین قیمت دارایی در طی بازه زمانی انتخابی هستند. کندلهای قرمز نزولی هستند و کندلهای سبز، خبر از صعود میدهند. مهمترین الگوهای کندل استیک شامل دوجی، مرد دارآویز، ستاره صبحگاهی و شامگاهی، چکش و اینگالفینگ هستند. حالا که همهچیز را در مورد الگوهای کندل استیک میدانید، به نظر شما آیا میتوان با استناد به این الگوها معامله کرد؟ شما برای تاییدیه گرفتن از چه ابزارهایی استفاده میکنید؟ نظرات خود را در مورد نمودارهای شمعی برای ما بنویسید.
الگوی دوجی سنگ قبر چه فرقی با چکش برعکس داره؟
الگوی دوجی سنگ قبر در واقع ترکیب سه کندل هست و در کنار هم قرار گرفتن این سه کندل الگوی دوجی سنگ قبر را به وجود می آورد. اما الگوی چکش برعکس فقط به یک کندل اشاره دارد.