تحلیل فاندامنتال چیست؟ کسب سود با تحلیل بنیادی

بازارهای مالی با تحلیل گره خورده‌اند؛ این تحلیل است که می‌تواند به ما در شناخت پروژه و مسیر حرکت آن کمک کند. تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، یکی از شیوه‌های تحلیل پروژه‌های مختلف در بازارهای مالی است که به سرمایه‌گذارانی که دید بلندمدت دارند، بسیار کمک می‌کند تا بهترین پروژه‌ها را انتخاب کنند. در این مطلب از آکادمی گرانمایه، ضمن اینکه توضیح می‌دهیم تحلیل فاندامنتال چیست، به تفاوت‌های آن با تحلیل تکنیکال هم اشاره می‌کنیم تا درک درستی از این دو شیوه تحلیل داشته باشید و بدانید که کاربرد هر یک چیست. در انتها هم چند وب‌سایت معرفی می‌کنیم که داده‌های لازم برای تحلیل بنیادی را در اختیارتان قرار می‌دهند و می‌توانید پروژه‌های مختلف را به کمک آن‌ها، بررسی کنید.

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

واژه Fundamental به معنای بنیادی یا اساسی است. در زبان فارسی این شیوه تحلیل را با نام تحلیل بنیادی یا فاندامنتال می‌شناسند و هر دو اصطلاح برای این مفهوم رایج است. از روی همین واژه هم می‌توان فهمید که این شیوه تحلیل چه مواردی را در بر دارد. تحلیل بنیادی را به اختصار FA یا Fundamental Analysis می‌نامند.

زمانی که پایه‌های یک پروژه را بررسی می‌کنید، در حقیقت دارید به شکل اساسی آن را زیر و رو می‌کنید و از منظرهای مختلف، تحلیلش می‌کنید. حالا منظور از این پایه‌ها چیست؟ برای مثال در بازار بورس، بررسی صورت‌های مالی مثل صورت سود و زیان، شما را از وضعیت شرکت موردنظرتان آگاه می‌کند. در مورد بازار کریپتو نیز همین‌طور است. تحلیل فاندامنتال در بازار ارز دیجیتال به معنای جمع‌آوری اطلاعات مختلف پروژه است. این اطلاعات بسیار گسترده هستند و شامل مواردی همچون نقشه راه، تیم پروژه، وایت پیپر، فعالیت در گیت‌هاب، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و مواردی از این دست می‌شوند. این اطلاعات به تحلیل‌گر کمک می‌کنند تا ارزش ذاتی یک پروژه را تخمین بزند و در صورتی که مورد رضایتش بود، روی آن سرمایه‌گذاری کند.

متریک‌ها و داده‌های تحلیل بنیادی را از یک منظر می‌توان متشکل از سه گروه زیر دانست:

  • معیارهای درون‌زنجیره‌ای یا آنچین
  • معیارهای پروژه
  • معیارهای مالی

معیارهای آنچین مواردی مانند هش ریت، آدرس‌های فعال، حجم تراکنش‌ها و کارمزدهای شبکه است. معیارهای پروژه می‌تواند مواردی مانند سابقه تیم توسعه‌دهنده، وایت پیپر، تحلیل رقبا، نقشه راه و رویدادهای آینده باشد. در مورد معیارهای مالی هم می‌توان به داده‌های مرتبط با ارزش بازار، حجم معاملاتی و نقدینگی، عرضه در گردش و حداکثر عرضه مراجعه کرد. جلوتر که در مورد متر و معیارهای تحلیل فاندامنتال بیشتر توضیح دادیم، خودتان متوجه می‌شوید که این روش تحلیل چقدر جامع است؛ چرا که هم به داده‌های کیفی بها می‌دهد و هم داده‌های کمی و عددی در آن ارزشمند هستند.

تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

یک دعوای دیرینه میان تحلیل‌گران بنیادی و تکنیکال وجود دارد که هر یک شیوه خود را برتر و مفیدتر از شیوه دیگری می‌دانند. البته در این میان هستند کسانی که از هر دو شیوه بهره می‌برند و به وقتش، از مزایای هر کدام بهره‌مند می‌شوند. اما کم ندیده‌ایم که یک تحلیل‌گر تکنیکال، کار یک تحلیل‌گر بنیادی را زیر سوال می‌برد و برعکس.

همان‌طور که گفتیم، تحلیل فاندامنتال با شاخصه‌ها و معیارهای اقتصادی یک پروژه سروکار دارد تا بتواند از این طریق ارزش ذاتی آن را تخمین بزند. در تحلیل تکنیکال با ابزارهایی سروکار داریم که تحرکات قیمت و تاریخچه آن را مورد بررسی قرار می‌دهند و فرصت‌های سرمایه‌گذاری را از این طریق پیدا می‌کنند. می‌توان برای تحلیل بنیادی از کلیدواژه «ارزش ذاتی» استفاده کرد و تحلیل تکنیکال را با «تغییرات و تحرکات قیمتی» هم‌سو دانست. در ادامه به چند مورد از تفاوت‌های این دو شیوه برای بررسی و تحلیل پروژه‌ها اشاره می‌کنیم.

  • کاربرد: تحلیل بنیادی معمولا برای سرمایه‌گذاری آن هم در بلندمدت استفاده می‌شود. از تحلیل تکنیکال هم برای ترید یا سرمایه‌گذاری با افق کوتاه‌مدت می‌توان استفاده کرد. همچنین تحلیل تکنیکال برای شناسایی ارزش ذاتی پروژه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و کاربرد تحلیل تکنیکال برای شناسایی زمان مناسب برای ورود به بازار یا خروج از آن کاربرد دارد.
  • داده‌های مورد نیاز: در تحلیل بنیادی، داده‌های گذشته در کنار داده‌ها و اطلاعات حال حاضر پروژه ارزشمند است؛ این در حالی است که در تحلیل تکنیکال، داده‌های قیمتی گذشته از اهمیت بسیار بسیار بیشتری برخوردارند و می‌توان گفت تنها همین داده‌ها هستند که در این شیوه تحلیل بررسی می‌شوند.
  • نحوه پیش‌بینی: در تحلیل بنیادی پیش‌بینی آینده بر اساس اطلاعات و عملکرد پروژه در گذشته و حال است و بسته به عواملی مانند وضعیت و سابقه تیم پشت پروژه است. در سمت مقابل تحیل تکنیکال برای پیش‌بینی گام بعدی، دست به دامان نمودارها و ابزارهای مختلفی نظیر اندیکاتورها می‌شود و رفتار قیمتی را بر اساس خروجی این ابزار، تحلیل و پیش‌بینی می‌کند.
  • تاثیرپذیری: تحلیل بنیادی از وضعیت صنعت و گزارش‌ها و اخبار مختلف اثر می‌گیرد. تحلیل تکنیکال اما پیوند تنگاتنگی با نمودار دارد. البته باید یک نکته را هم این‌جا گوشزد کنیم؛ اخبار مختلف روی نمودار اثرشان را نشان می‌دهند؛ مثلا اگر یک شبکه تستی، نسخه اصلی‌اش را راه‌اندازی کنید، معمولا چنین خبر مثبتی روی قیمت اثر می‌گذارد و باعث می‌شود چارت قیمت دستخوش تغییر شود. به همین خاطر است که برخی معتقدند تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در برخی موارد در کنار هم معنا دارند و رابطه‌ای میان آن‌ها برقرار است.
  • تفسیر داده‌ها: در تحلیل بنیادی، شرکت یا پروژه‌ای که زیر ارزش ذاتی خود معامله می‌شود، گزینه خوبی برای سرمایه‌گذاری است. اگر تحلیل‌گر از این مسئله مطمئن است، می‌تواند رمزارز مورد نظر خود را خریداری کند و پس از افزایش قیمت، آن را با سود خوبی بفروشد. تفسیر داده‌های تحلیل تکنیکال هم با توجه به خروجی اندیکاتورهای مختلف، متفاوت است. بسته به اینکه از چه اوسیلاتور یا اندیکاتوری استفاده می‌کنید، می‌توانید داده‌های به‌دست‌آمده را تحلیل و تفسیر کنید و اگر لازم است، اقدامات موردنیاز را انجام بدهید.

تفاوت میان این دو شیوه تحلیل، بیشتر از این موارد است؛ اما این‌ها نکاتی بودند که تقریبا در همه‌جا به آن‌ها اشاره می‌شود و افراد بر سر آن توافق دارند. در این‌جا بد نیست این را هم بگوییم که بسیاری از افراد از ترکیب این دو شیوه در سرمایه‌گذاری و ترید استفاده می‌کنند. به این ترتیب که اول به کمک تحلیل بنیادی از ارزش‌مندی یک پروژه مطمئن می‌شوند و پس از آن، به کمک تحلیل تکنیکال، زمان و قیمت مناسب را برای ورود مشخص می‌کنند.

شاخص‌های اصلی که در تحلیل فاندامنتال ارز‌های دیجیتال باید بررسی شوند

حالا که با تحلیل بنیادی و تفاوت‌های آن با تحلیل تکنیکال آشنا شدیم، باید ببینیم اصلا چطور می‌شود تحلیل فاندامنتال را انجام داد. در ادامه به شاخص‌های اساسی می‌پردازیم که در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال باید آن‌ها را بررسی کرد. به این ترتیب می‌توانید بفهمید که آیا یک پروژه به لحاظ فاندامنتال ارزش‌مند تلقی می‌شود یا خیر.

حجم بازار

حجم بازار یا به شکلی دیگر، حجم معاملات، فاکتوری است که به آسانی می‌توان آن را از روی میزان خرید و فروش‌های یک ارز دیجیتال محاسبه کرد. البته این معیار مشترکی میان تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. حجم بالا یعنی افراد زیادی در حال معامله آن رمزارز هستند. حالا این حجم می‌تواند ناشی از فروش فراوان یا تقاضا برای خرید باشد. پروژه‌هایی که حجم بازار بالایی دارند، از جمله مواردی هستند که می‌توانید آن‌ها را در واچ‌لیست خودتان قرار دهید.

در بررسی حجم بازار، باید این معیار را در برهه‌های زمانی مختلف بررسی کرد. مثلا حجم معاملات در بازار خرسی و گاوی متفاوت است و نتایج مختلفی از تحلیل این داده‌ها به دست می‌آید. به طور کلی اگر حجم معاملات یک رمزارز به طور میانگین بسیار کم باشد، نه تنها برای سرمایه‌گذاری که برای ترید هم گزینه مناسبی نخواهد بود.

البته حجم معاملات بالا هم به تنهایی عاملی نیست که بتوان با اطمینان روی آن حساب کرد. ممکن است افزایش حجم معاملات تنها در برهه کوتاهی برای جذب کاربران صورت گرفته باشد یا ممکن است جابجایی‌هایی میان آدرس‌های مشخص (یا کیف پول‌های مختلف یک شخص) باعث بالا رفتن این حجم شده باشد. در واقع باید به این نکته توجه کرد که ممکن است این داده‌ها در برخی مواقع با واقعیت فاصله داشته باشند. به همین خاطر است که در تحلیل فاندامنتال باید چندین فاکتور را کنار هم بررسی کنید و با مثبت بودن یک فاکتور، نمی‌توان برای سرمایه‌گذاری تصمیم گرفت.

ارزش بازار

فاکتور مهم و بسیار اثرگذار دیگر در تحلیل بنیادی، ارزش بازار یا مارکت کپ است. در یک تعریف ساده، ارزش بازار از حاصل‌ضرب تعداد کوین‌های در گردش در قیمت بازار دارایی به دست می‌آید. این مسئله نشان می‌دهد که آن پروژه در بازار چقدر ارزندگی دارد. از این منظر، بیت کوین برترین رمزارز بازار است و اتریوم هم رده دوم را از آن خود کرده است. خیلی دور از ذهن است که یک ارز دیجیتال دیگر بخواهد به این دو مقام دست پیدا کند و در حقیقت رقابت از رتبه سوم به بعد آغاز می‌شود.

ارزش بازار شاخصه‌ای است که سرمایه تزریق‌شده به یک پروژه را نشان می‌دهد. همان‌طور که رمزارزهایی با مارکت کپ بالا مورد اطمینان بیشتری هستند، سرمایه‌گذاری در پروژه‌هایی با ارزش بازار کم، ریسک بسیار زیادی دارد. البته برخی از معامله‌گران به سراغ رمزارزهایی با ارزش بازار پایین می‌روند و با استراتژی‌هایی که دارند، به دنبال سود گرفتن از این دارایی‌ها هستند که این کار نیازمند تجربه فراوان و روحیه ریسک‌پذیر است.

میزان کوین در گردش

عرضه در گردش (Circulating supply) یا میزان کوین یا توکن در گردش یکی دیگر از فاکتورهایی است که هنگام تحلیل بنیادی باید به آن توجه کرد. این فاکتور به تعداد کل کوین‌هایی اشاره دارد که در همان لحظه در حال مبادله و معامله در بازار هستند. مشخص است که این رقم در زمان‌های مختلف بسته به رمزارزی که دارید آن را بررسی می‌کنید، متفاوت است. مثلا اگر یک رمزارز قابل استخراج باشد، عرضه در گردش آن هم پس از استخراج هر واحد، افزایش پیدا می‌کند.

بررسی این معیار به شما کمک می‌کند که صرفا به دلیل اینکه یک توکن قیمت کمی دارد، آن را خریداری نکنید. همچین خیلی از مواقع شاهد آن هستیم که تارگت‌های عجیبی برای یک پروژه مشخص می‌کنند. مثلا می‌گویند قیمت فلان شت کوین به نیم دلار خواهد رسید. اگر تعداد سکه‌های در گردش آن شت کوین زیاد باشد، وقتی که این عدد را در نیم دلار ضرب کنیم، ارزش بازار پروژه به دست می‌آید. اگر چنین اتفاقی برای آن شت کوین (یا هر رمزارز دیگری با تعداد سکه‌های در گردش بالا) بیفتد، مارکت کپ این رمزارز از بیت کوین هم بیشتر می‌شود! آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ پس همیشه حواستان باشد که قیمت یک واحد توکن به تنهایی ملاک نیست و باید دید چه تعداد توکن در گردش وجود دارد.

میزان کل کوین‌ها

یک عامل مهم دیگر که می‌تواند ارزشمندی یا فاقد ارزش بودن یک پروژه را نشان دهد، میزان کل توکن‌ها یا کوین‌های پروژه است. در تحلیل فاندامنتال این عامل از آن جهت مهم است که اگر یک ارز دیجیتال، عرضه حداکثری داشته باشد و تعداد مشخصی از آن تولید شود (و نه بیشتر)، ارزش آن به مرور زمان افزایش پیدا می‌کند. این قانون عرضه و تقاضاست که بیان می‌کند کمیابی یک دارایی با افزایش تقاضا، به افزایش قیمت آن منتهی می‌شود.

نمونه بارز این مسئله هم بیت کوین است. در مجموع فقط ۲۱ میلیون واحد از این ارز دیجیتال قرار است وجود داشته باشد. زمانی که این تعداد استخراج شود، افرادی که هولدر این رمزارز بوده‌اند، به مرور با افزایش تقاضای کاربران، شاهد افزایش بیشتر قیمت این ارز دیجیتال خواهند بود. پس این معیار را نیز در بررسی‌های خود بگنجانید و ببینید که آیا پروژه موردنظرتان یک رمزارز تورمی است یا ضدتورمی.

فعالیت برنامه‌نویس‌ها و تیم فنی

یک پروژه مرده، به هیچ‌وجه گزینه مطلوبی برای سرمایه‌گذاری نیست. اما از کجا می‌توان فهمید یک پروژه چقدر فعال است؟ یکی از راه‌های موجود، بررسی گیتهاب است. وقتی یک ارز دیجیتال برای مدت طولانی هیچ فعالیتی در گیتهاب خود ثبت نکرده است و هیچ به‌روزرسانی یا ارتقایی در آن رخ نداده است، به نظرتان می‌توان آن را زنده دانست؟ آیا شما حاضر می‌شوید چنین ریسکی بکنید و دارایی خود را صرف خرید رمزارزی بکنید که حتی تیم توسعه‌اش هم آن را رها کرده‌اند؟ پروژه‌ای که برای مدتی طولانی توسعه فنی نداشته است یا میزان آن آنقدر کم و پراکنده بوده که اصلا به چشم نمی‌آید، گزینه‌ای نیست که بتوان از آن به درآمد رسید.

در سایت‌هایی مانند سرتیک که وظیفه آدیت پروژه‌ها را بر عهده دارد، این متریک یکی از مواردی است که بررسی می‌شود و پروژه بر اساس آن امتیاز می‌گیرد. حتما در تحلیل بنیادی خود این مورد را از قلم نیندازید و ببینید که پروژه چند توسعه‌دهنده دارد. باید بتوانید سابقه تیم فنی را هم بررسی کنید و ببینید که آیا پیش‌تر روی پروژه‌ای کار کرده‌اند یا خیر. پس از جمع‌آوری این اطلاعات می‌توانید به نتیجه‌گیری برسید و به پروژه امتیاز بدهید.

فعال بودن در شبکه‌های اجتماعی

همان‌طور که فعالیت تیم فنی پروژه مهم است، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی نیز از اهمیت برخوردار است. اگر صاحبان پروژه در شبکه‌های اجتماعی خود فعال باشند، به این معناست که به دنبال بازاریابی و معرفی خود هستند و اگر در این زمینه موفق باشند، می‌توان آینده روشنی برای پروژه متصور شد. زمانی که صاحبان پروژه فعالیتشان را زیاد کنند، دنبال‌کنندگان نیز شروع به تبلیغ و حرف زدن از آن پروژه می‌کنند و این حلقه در نهایت منجر به جامعه کاربری قدرتمندی می‌شود که یک پروژه می‌تواند کاملا روی آن حساب کند.

از جمله محبوب‌ترین پلتفرم‌ها برای این منظور، توییتر و دیسکورد هستند. در این میان شبکه‌های دیگری مثل مدیوم و ردیت نیز قابل توجه هستند. به عنوان مثال با مراجعه به دیسکورد پروژه، می‌توانید هم از میزان فعالیت خالقان پروژه مطلع شوید و هم ببینید که مردم درباره آن پروژه چه اظهارنظرهایی می‌کنند. مجموع این موارد دیدگاهی نسبتا کامل و جامع از وضعیت پروژه در اختیارتان قرار می‌دهد.

وایت پیپر

توضیحات فنی یک پروژه در وایت پیپر آن نوشته می‌شود. وایت پیپرها معمولا در ابتدا به مشکلی از مشکلات دنیای فعلی اشاره می‌کنند و سپس توضیح می‌دهند که پروژه مذکور چطور می‌تواند برای رفع آن مسائل اقدام کنند. همچنین توضیح می‌دهند که چطور می‌شود به آن راه‌حل دست پیدا کرد و در این مسیر از چه فناوری‌هایی استفاده می‌شود. اگر دنبال این هستید که بدانید فلسفه وجودی یک پروتکل یا شبکه چیست، باید بتوانید از طریق وایت پیپر آن، به پاسخ سوالات خود دست پیدا کنید.

مواردی از جمله عرضه و نحوه توزیع توکن نیز در وایت پیپر نوشته می‌شود. با مطالعه این سند فنی، می‌توان از چند و چون پروژه مطلع شد و دید که چه ایده‌ای در پشت راه‌اندازی آن وجود دارد. البته اکنون بسیاری از پروژه‌ها داکیومنت‌ها و اسناد خود را در پلتفرم گیت‌بوک منتشر می‌کنند و داده‌ها و اطلاعات موردنیاز را در آن‌جا منتشر می‌کنند.

نرخ بازگشت سرمایه

وقتی در پروژه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنید، باید پس از مدتی به سود برسید. در غیر این‌صورت شما در آن سرمایه‌گذاری موفق نبوده‌اید و شکست خورده‌اید. این معیار به شما کمک می‌کند متوجه شوید به ازای هر یک دلار (ریال یا تومان) چه مقدار سود نصیبتان شده است. البته این مسئله فقط شامل سود نیست و نتیجه‌ این معیار که با درصد نمایش داده‌ می‌شود، می‌تواند بیان‌گر ضرر هم باشد. عدد به‌ دست آمده نشان می‌دهد که هزینه اولیه‌ای که برای سرمایه‌گذاری در پروژه پرداخت کرده‌اید، به سود یا زیان انجامیده است.

در یک تعریف دیگر می‌توان نرخ بازگشت سرمایه یا ROI را مقایسه‌ای میان ارزش فعلی یک دارایی با ارزش اولیه‌اش در نظر گرفت؛ این ارزش اولیه همان مبلغی است که برای سرمایه‌گذاری پرداخت کرده‌اید. پس اگر در تحلیل فاندامنتال به دنبال تخمین سودآوری یا کارایی یک سرمایه‌گذاری هستید، باید نرخ بازگشت سرمایه آن را در نظر بگیرید.

نقشه راه و برنامه‌ریزی بلند‌مدت

نقشه راه نشان می‌دهد که پروژه چه مسیری را طی کرده است و قرار است به کدام سمت گام بردارد. اگر می‌خواهید در جریان تحلیل فاندامنتال نقشه راه پروژه‌ها را بررسی کنید، کار سختی در پیش دارید؛ چرا که بیشتر پروژه‌ها نقشه راه مدونی ندارند. به همین خاطر شما برای بررسی پروژه، باید در شبکه‌های اجتماعی بگردید و ببینید که پروژه با گذشت زمان چه تغییراتی انجام داده است. معمولا شبکه‌ها و پلتفرم‌های مختلف، در اکانت‌ توییتر خود از برنامه‌ها و رویدادهای آینده‌شان خبر می‌دهند. همچنین در بلاگ پروژه نیز می‌توانید اطلاعاتی پیدا کنید که به شما کمک می‌کند از مسیر آن مطلع شوید.

این مسئله از این جهت در تحلیل فاندامنتال مهم است که اگر پروژه تکلیفش با خودش مشخص نباشد، به معنای سردرگمی و بی‌هدفی آن است. هیچ‌کس روی پروژه‌ای که هیچ برنامه‌ای برای آینده‌اش ندارد، سرمایه‌گذاری نمی‌کند.

تعداد آدرس‌های فعال شبکه

تعداد آدرس‌های فعال یکی از معیارهای آنچین است. بررسی این معیار، فعالیت‌های درون شبکه را نشان می‌دهد و مشخص می‌کند که کاربران چقدر با آن پلتفرم یا بلاکچین کار می‌کنند. این معیار به آدرس‌های بلاکچین اشاره دارد که در زمان‌های مشخص فعالیتی در شبکه داشته‌اند و تراکنشی از جانب آن‌ها ثبت شده است. این متریک بازتابی از محبوبیت یا عدم محبوبیت یک رمزارز در میان کاربران است و نشان می‌دهد در چه فواصلی آدرس‌های فعال افزایش پیدا کرده‌اند.

میزان استفاده کاربران از یک شبکه و یک رمزارز خاص، فاکتور خوبی است که باعث می‌شود یک دارایی را در واچ لیست خودتان قرار دهید و در ادامه سایر ویژگی‌های آن را هم بررسی کنید. حیات یک پروژه به کاربردی بودن و میزان استفاده آن در میان کاربران بستگی دارد.

TVL

آخرین معیار تحلیل فاندامنتال که در این بخش می‌خواهیم آن را بررسی کنیم، TVL یا ارزش کل قفل شده است. با بررسی TVL میزان ارزش دارایی‌های دیجیتال قفل‌شده یا استیک‌شده روی یک شبکه بلاکچینی (از طریق پلتفرم‌های دیفای یا برنامه‌های غیرمتمرکز) را در واحد دلار آمریکا محاسبه می‌کنیم. می‌توانید در پلتفرمی مانند دیفای لاما یا دپ رادار، پروژه‌های برتر را بر اساس ارزش کل قفل‌شده‌ آن‌ها ببینید.

حالا سوال این‌جاست که از این متریک چطور می‌توان بهره برد؟ ارزش کل قفل‌شده معیاری است که مخاطرات و مزایای احتمالی در یک پلتفرم را به سرمایه‌گذاران بازگو می‌کند. در یک نگاه و باور کلی، اگر TVL پروژه‌ای زیاد باشد، می‌توان نتیجه گرفت که سرمایه‌گذاران زیادی به آن اعتماد و دارایی خود را در آن پلتفرم قفل کرده‌اند. حتی در امور مالی سنتی هم اگر سرمایه‌گذاران بخواهند در یک بانک یا موسسه مالی سرمایه‌گذاری کنند، سطح سپرده‌های واگذارشده به آن مجموعه برایشان مهم است و این داده‌ها را تحلیل می‌کنند. هرچه سرمایه‌های جذب‌ شده در یک پروتکل بیشتر باشد، در صورتی‌که صاحبان آن برنامه‌های مشخصی داشته باشند، می‌توانند از طریق این مبلغ کسب درآمد کنند و مشارکت‌کنندگان را نیز از این طریق به منفعت برسانند.

بهترین سایت‌ها برای تحلیل فاندامنتال

با توجه به فاکتورهایی که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم، مشخص است که انجام تحلیل بنیادی کار راحتی نیست و به جستجو، زمان و بررسی‌های دقیقی نیاز دارد. همین مسئله باعث می‌شود که عده‌ای قید این پژو‌هش‌ها را بزنند و با توجه به گفته‌های دیگران، روی پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کنند. اما چندین پلتفرم و داشبورد و وب‌سایت وجود دارند که با مراجعه به آن‌ها کارتان ساده‌تر خواهد شد. این منابع داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز شما را برای انجام تحلیل بنیادی جمع‌آوری کرده و در اختیارتان می‌گذارند. این مسئله باعث می‌شود در وقتتان صرفه‌جویی کنید و در زمانی کوتاه، بتوانید تحلیلی جامع و کاربردی از پروژه داشته باشید. در ادامه چند مورد از مطرح‌ترین پلتفرم‌ها را معرفی و بررسی می‌کنیم.

سایت سنتیمنت (santiment)

تحلیل فاندامنتال

سنتیمنت (Santiment) با این هدف به وجود آمده است که اطلاعات اکوسیستم‌های مختلف کریپتویی را در اختیار کاربران بگذارد. این سایت را می‌توانید به رایگان استفاده کنید؛ ولی برای دریافت مطالب و متریک‌های بیشتر و هم‌چنین تحلیل‌های کاربردی و بک‌تست‌ها، باید نسخه‌های پرو یا پرو پلاس آن را بخرید. در این سایت می‌توانید اطلاعاتی نظیر داده‌های مربوط به حجم و قیمت، فعالیت‌های توسعه‌دهندگان در گیت‌هاب، داده‌های آنچین، فعالیت‌های هولدرها، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و داده‌های مرتبط با احساسات عامه مردم نسبت به پروژه را به دست بیاورید. این اطلاعات با بررسی‌های مختلف جمع‌آوری می‌شوند و در اختیار کاربران قرار می‌گیرند.

در سایت سنتیمنت، علاوه بر این اطلاعات می‌توانید از فعالیت‌های انسانی هم بهره‌مند شوید. گزارش‌های تحقیقاتی، حسابرسی شبکه‌های مختلف بلاکچینی، تحلیل‌های روند یا قیمت، استراتژی‌های ترید و همچنین تحلیل احساسات کاربران، توسط متخصصات و خبرگان این بازار انجام می‌شود و در سایت سنتیمنت منتشر می‌شود.

سنتیمنت را می‌توان موتور جستجوی ارزهای دیجیتال دانست که گزارش‌ها و بررسی‌های مختلفی در دل خود دارد و در انجام تحلیل‌ بنیادی، تحلیل سنتیمنت (احساسات) و آنچین می‌توانید به آن استناد کنید. علاوه بر این موارد، سنتیمنت یک بخش آکادمی دارد که در آن متریک‌های مختلف سایت را برای تریدرها و توسعه‌دهنده‌ها توضیح داده است. همچنین در بخش Insight نیز می‌توانید نظر افراد مختلف را در مورد بازار مطالعه کنید.

سایت کوین مارکت کل (coinmarketcal)

دومین سایتی که در این بخش می‌خواهیم آن را معرفی کنیم، کوین مارکت کل نام دارد که بی‌تردید همه‌مان را یاد کوین مارکت کپ می‌اندازد. این سایت برای این به وجود آمده است که کاربران را از وقایع و رویدادهای مختلف و مهم کریپتویی مطلع کند. واژه کل در اینجا برگرفته از Calander به معنای تقویم است و این سایت را می‌توان تقویم پروژه‌های کریپتویی دانست.

این سایت اطلاعات را در دو بخش کوین و توکن و هم‌چنین کالکشن‌های NFT ارائه می‌دهد. سایت کوین مارکت کل به ویژه برای بررسی پروژه‌هایی که نقشه راه مشخصی ندارند، بسیار کاربردی است. چرا که تاریخ وقایع مهم را نمایش می‌دهد. مثلا اگر یک شبکه تاکنون در حالت تستی فعالیت می‌کرده است و قرار باشد که MainNet آن لانچ شود، در سایت کوین مارکت کل می‌توانید تاریخ دقیق این واقعه را مشاهده کنید. به این ترتیب بدون آن‌که لازم باشد شبکه‌های اجتماعی پروژه‌های مختلف را یکی‌یکی بررسی کنید،

با مراجعه به این ابزار کاربردی، می‌توانید از آنچه در روزهای آینده قرار است اتفاق بیفتد، مطلع شوید. در کادر جستجوی بالای صفحه می‌توانید تاریخ، کوین یا توکن موردنظر، دسته‌بندی و موارد دیگر را وارد کنید و جستجوی خود را با توجه به نیازتان انجام دهید. در این سایت هر خبر و رویدادی که منتشر می‌شود، منبع آن نیز درج می‌شود تا مطمئن شوید که این اطلاعات معتبر و قابل اطمینان هستند. همچنین اخبار مختلف دنیای بلاکچین را نیز می‌توانید در کوین مارکت کل مطالعه کنید.

سایت لونار کراش (lunarcrush)

وقتی سایت لونار کراش را باز می‌کنید، یک جمله در همان ابتدا جلب توجه می‌کند: «رسانه‌های اجتماعی بر بازارها اثر می‌گذارند.» پس هدف این پلتفرم این است که داده‌های شبکه‌های اجتماعی و اطلاعات مرتبط با بازار را در زمان واقعی در اختیار کاربران بگذارد. برای استفاده از اطلاعات این وب‌سایت، باید حق عضویت بپردازید. صرافی کراکن، تریدینگ ویو و صرافی کوین بیس از جمله حامیان این پروژه هستند.

لونار کراش با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، ترندهای اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی را بررسی می‌کند و پروژه‌ها را به لحاظ این معیارها، با هم مقایسه می‌کند. عمر لونار کراش پنج سال است و از زمان تاسیس تاکنون، همواره امکانات خود را گسترش داده است.

این سایت می‌تواند نگرشی از واکنش افراد در رسانه‌های اجتماعی در اختیار ما بگذارد. مثلا وقتی در یک دوره زمانی خاص موضوع یا پروژه‌ای ترند می‌شود، تحلیل‌گران می‌توانند با بررسی‌های مختلف، در صورت تمایل به تحلیل آن پروژه بپردازند و ببیند که آیا می‌توان روی آن سرمایه‌گذاری کرد یا خیر.

سایت آی سی او دراپز (Icodrops)

آخرین ابزاری که در این بخش می‌خواهیم به آن اشاره کنیم، سایتی به اسم آی سی او دراپز است. از نام این سایت هم معلوم است که بیشتر حول محور عرضه‌ اولیه کوین (ICO) فعالیت دارد و می‌توان اطلاعات مرتبط با این رویداد را از آن استخراج کرد. ICO Drops هم مثل کوین مارکت کل یک تقویم است که در آن می‌توانید تاریخ رویدادهای ICO گذشته، فعلی و آینده را مشاهده کنید.

یکی از امکانات این سایت، واقع در بخش ICO Stats است که آمارهایی از آی سی اوهای قبلی در اختیارمان قرار می‌دهد. در این بخش در جدولی می‌توانیم فهرست ICOها را ببینیم و اطلاعاتی نظیر قیمت بازار، تغییرات قیمت و حجم روزانه، ارزش بازار، قیمت در زمان عرضه و مواردی از این دست را با هم مقایسه کنیم. همچنین در قسمتی دیگر، پروژه‌هایی را معرفی می‌کند که برای واجد شرایط بودن و مشمول شدن در ICO، باید در لیست سفیدشان ثبت نام کنید.

یک بخش دیگر نیز در این وب‌سایت وجود دارد که مربوط به پروژه‌هایی است که باگ بانتی دارند. در جریان باگ بانتی، کاربران می‌توانند در ازای یافتن خطاهای پروژه و گزارش آن، مشمول دریافت پاداش شوند.

به طور کلی اطلاع از وضعیت ICO پروژه و فرایند آن در تحلیل بنیادی مهم است. همچنین اگر پروژه‌ای باگ بانتی داشته باشد، به این معناست که برای رفع خطاها و ایرادات احتمالی‌اش تلاش می‌کند و این می‌تواند نوید پروژه قابل اعتمادی را بدهد.

آیا می‌توان با تحلیل فاندامنتال ترید کرد؟

همان ابتدا که تحلیل بنیادی را تعریف کردیم، گفتیم که کاربرد این شیوه آنالیز، در سرمایه‌گذاری بیشتر است و تریدرها معمولا از تحلیل تکنیکال برای معاملات خود بهره می‌برند؛ اما این جمله به آن معنا نیست که نمی‌توان با تحلیل فاندامنتال ترید کرد.

در حقیقت تریدرها هم از این روش برای تخمین ارزش‌مندی ذاتی یک رمزارز استفاده می‌کنند. خیلی از مواقع تریدرها از هر دو شیوه تکنیکال و بنیادی بهره می‌برند و بر اساس نتایج حاصل از تحلیل خود، دست به اقدامات مناسب می‌زنند. تریدرها از داده‌های تحلیل بنیادی برای پیش‌بینی وقایع آینده و ارزش ذاتی پروژه در زمان پیش رو استفاده می‌کنند و اگر همه‌چیز مطابق میلشان بود، به کمک تحلیل تکنیکال به تخمین قیمت و پیدا کردن زمان مناسب برای ورود به دارایی می‌پردازند.

تخمین اینکه آیا دارایی کمتر از ارزش ذاتی‌اش معامله می‌شود یا بیشتر از آن، مورد دیگری است که تریدرها برای معاملات کوتاه‌مدت خود از آن استفاده می‌کنند. در یک کلام باید گفت که می‌توان با بهره‌گیری از مزایای هر شیوه، آیتم‌های مدنظر را بررسی کرد و از نتایج به دست‌ آمده، نهایت استفاده را برد.

جمع‌بندی

تحلیل بنیادی روشی کاربردی و قابل اطمینان برای آنالیز پروژه‌های مختلف است که طی آن موارد مختلفی بررسی می‌شوند تا ارزش ذاتی پروژه تخمین زده شود و پیش‌بینی‌هایی از وضعیت آن در آینده انجام شود. این روش تحلیل مبتنی بر داده‌های مالی، آنچین و اطلاعات پروژه است و با تحلیل تکنیکال که قیمت و نمودار در آن حرف اول را می‌زند، تفاوت دارد. هر دو شیوه مزایایی دارند که می‌توان از آن‌ها برای بررسی پروژه‌ها بهره برد. از تحلیل فاندامنتال معمولا برای سرمایه‌گذاری‌های میان‌مدت و بلندمدت استفاده می‌شود و تحلیل تکنیکال بیشتر مورد استفاده تریدرهایی است که می‌خواهند در بازه زمانی بسیار کوتاه‌تر، به سود دست پیدا کنند. شما از کدام شیوه تحلیل استفاده می‌کنید؟ به نظرتان درست است که تنها از یکی از این روش‌ها استفاده کنیم؟ یا از آن دسته افرادی هستید که معتقدید ترکیب این دو روش می‌تواند بسیار موثرتر باشد؟

انسیه آرزومندی
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها